English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6617 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
homogonous U دارای اعضاء تولید مثل متشابه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
homophone U متشابه الصوت دارای تشابه صوتی
isomeric U متشابه الترکیب دارای همان اجزا
progenitive U دارای نیروی تولید
totipotent U دارای قدرت تولید یک ارگانیسم از یک جزء ان
actinoelectric U اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
staff U اعضاء هیئت
staffed U اعضاء هیئت
acolous U فاقد اعضاء
private U اعضاء تناسلی
staffs U اعضاء هیئت
privates U اعضاء تناسلی
attachT U یکی از اعضاء سفارتخانه
plenaries U شامل تمام اعضاء
plenary U شامل تمام اعضاء
functional U وابسته به وفایف اعضاء وفیفهای
anaphrodisia U داروهای فلج کنندهء اعضاء تناسلی
physiological U وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
physiologic U وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
All members are entitled to use the swimming pool. U همه اعضاء حق دارند از استخر شنا استفاده نمایند
spoils system U سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
homoplastic U متشابه
like <adj.> U متشابه
liked U متشابه
likes U متشابه
related <adj.> U متشابه
allegorical U متشابه
similar <adj.> U متشابه
alike <adj.> U متشابه
akin <adj.> U متشابه
analogous U متشابه
homonym U متشابه
like U متشابه
homologous U متشابه
similiar U متشابه
heterology U عدم تجانس بین اعضای مختلف ناهمگنی اعضاء ازلحاظ ساختمانی
analogues U لغت متشابه
homologue U عضو متشابه
anomalous U غیر متشابه
corresponding U مطابق متشابه
analog U لغت متشابه
allegorical verses U ایات متشابه
homologize U متشابه کردن
uniform motion U حرکت متشابه
homological U متشابه متجانس
homophonous U متشابه الصوت
toneme U کلمه متشابه
analogue U لغت متشابه
homolog U عضو متشابه
tone poem U شعر متشابه التلفظ
similar figures U اشکال همانندیا متشابه
isomer U اجسام متشابه الترکیب
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
components U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
alliteration U اغاز چند کلمه پیاپی با یک حرف متشابه الصورت
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads U هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
misdirection U در CL منظوراشتباه قاضی است در موردتفهیم نکات قضایی موضوع برای اعضاء هیات منصفه پیش از انکه وارد شور شوندو این میتواند باعث تجدیدمحاکمه شود
polymer U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymers U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
matrixes U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary U غده تولید کننده منی محل تولید منی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
ballade U قطعه منظومی مرکب از سه مصرع مساوی و متشابه ویک مصرع کوتاه تر که هریک از این چهار قسمت یک بیت ترجیع بند دارد
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gnp gap U شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
half U جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
producers burden of tax U بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
production technique U فن تولید
turn out U تولید
manufactured U تولید
assembly U تولید
production rule U تولید
manufacture U تولید
output U تولید
fabrication U تولید
progeniture U تولید
manufactures U تولید
assembly lines U خط تولید
assembly line U خط تولید
outputs U تولید
low productivity U تولید کم
total product U تولید کل
production lines U خط تولید
production line U خط تولید
genesis U تولید
product U تولید
generations U تولید
articulation U تولید
production U تولید
products U تولید
productions U تولید
generation U تولید
aggregate output U تولید کل
total output U تولید کل
generations U تولید کردن
mechanical production U تولید ماشینی
report generation U تولید گزارش
reporduce U تولید مجدد
optimum output U تولید مطلوب
scale of production U مقیاس تولید
optimum output U تولید بهینه
production U تولید محصول
production U تولید دستهای
jamming U تولید پارازیت
system generation U تولید سیستم
reproductivity U استعداد تولید
output per head U تولید سرانه
output rate U نرخ تولید
production U تولید کردن
fabrics U محصول تولید
beget U تولید کردن
factory U مرکز تولید
begets U تولید کردن
factories U مرکز تولید
surplus production U تولید اضافی
surplus production U مازاد تولید
surplus production U فزونی تولید
begetting U تولید کردن
monopoly output U تولید انحصاری
the procreative instinct U غریزه تولید
generation U تولید کردن
generation of oscillations U تولید نوسان
generation of current U تولید جریان
generating tool U ابزار تولید
generation U تولید نیرو
mode of production U وجه تولید
suppuration U تولید جراحت
producing U گنجایش تولید
procreating U تولید کردن
fabric U محصول تولید
net productivity U تولید خالص
metagenesis U تناوب تولید
net output U تولید خالص
neogenesis U تولید جدید
national product U تولید ملی
procreation U تولید مثل
national output U تولید ملی
mode of production U شیوه تولید
mode of production U طرز تولید
generations U تولید نیرو
homogenesis U تولید مثل
home country U محل تولید
procreate U تولید کردن
procreated U تولید کردن
procreates U تولید کردن
relations of production U رابطه تولید
producible U قابل تولید
production account U حساب تولید
production capacity U فرفیت تولید
production coefficient U ضریب تولید
potential output U تولید بالقوه
production control U کنترل تولید
production cost U هزینه تولید
production efficiency U کارائی تولید
production efficiency U کارائی در تولید
production engineer U مهندس تولید
production facility U سهولت تولید
production frontier U مرز تولید
produce U تولید کردن
production function U تابع تولید
Recent search history Forum search
1Vintage style
2تعریف فونتیک چیست؟
1offshoring
1veterans
1Bravetown
1Oem
1the rate of diffusion will be less than if the pure solvent was exposed to the air
1Capacitated production facility
0تابع تولید همگن چیست؟
0نوشتن صحیح تولید برتر
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com